سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس خدا را دوست بدارد، خدا دوستش بدارد و هرکس خدا دوستش بدارد، از ایمنان خواهد بود . [.امام صادق علیه السلام]
کل بازدیدها:----53115---
بازدید امروز: ----31-----
بازدید دیروز: ----2-----
رایـحه ی حقـیقـت

 

نویسنده: ریحان
دوشنبه 87/3/20 ساعت 6:39 عصر

                                  بسم الله الرحمن الرحیم

زنا و سنگسار 5: چرا 4 شاهد ؟

دوستان سلام

در این بخش چون حجم پاسخها خیلی زیاد بود به نظرم اومد که اون رو در سه بخش ، و در قالب سه پاسخ ،خدمتتون ارائه کنم ، بنابر این ، لطفا قضاوت نهایی رو به مطالعه ی هر سه پست مرتبط موکول بفرمایید.

افشا:...... دشوار بودن اثبات برخی از جرائم در اسلام نه تنها خوب و مفید نیست بلکه کاملاً مضر و غیر اخلاقی است. بعنوان مثال برای اینکه زنی اثبات کند به او تجاوز شده باید چهار شاهد بیاورد، روشن است که تنها در موارد بسیار معدودی ممکن است یک شخص در مقابل چهار شاهد به زنی تجاوز کند، لذا بیشتر زنانی که به آنها تجاور میشود بر اساس وجود قوانین غیر عقلایی و غیر انسانی اسلامی نمیتوانند اثبات کنند که به آنها تجاوز شده..........................

پاسخ 1:معترض براساس دلایلی که ذکر می کند مدعی است ، دشوار بودن اثبات زنا ، نه تنها خوب و مفید نیست، بلکه کاملا مضر و غیر اخلاقی است.

در پاسخ باید بگویم علت سخت گیری اسلام در مسیر اثبات جرم ، توجه به حواشی و تبعاتی است که از دید امثال معترض مخفی مانده است . و بنده در این مجال به سه دلیل آن اشاره می کنم :

اولا: ممکن است جوانی در شرایطی خاص، برخلاف ایمان و باورهای دینی خود و تحت فشار شدید غریضه که بر عقل او چیره شده ،پنهانی ، اقدام به این عمل حرام نموده باشد ، ولی بعدا به شدت پشیمان شده و توبه نماید ، اسلام ، برای این دسته افراد ، مجازات سنگساررا ، گزینه ی مطلوبی به شمار نمی آورد، چرا که امکان جبران گذشته و بازگشت به زندگی سالم رااز آنان می گیرد ،و در حقیقت ، با توبه ی گناه کار، وجبران خطای گذشته، خواسته ی شرع ، به طورکامل تحقق می یابد.

از طرفی با بد نامی و شهرگی به فساد ، کمترآبروی از دست رفته ای ،باز می گردد و این برای مجرم خسارتی جبران ناپذیر است (مخصوصا در زنای غیر محصنه ،اگرچه زانی ، تنها به تحمل تازیانه محکوم می شود و پس از آن به جامعه باز می گردد)

برای بسیاری ازافراد ، ترس از دست دادن آبرو، مهم ترین دلیل مهار شدن نفس،رعایت قانون و احترام به حقوق دیگران ، محسوب می شود ، که اگر آبروی خود را از دست رفته ببینند ، دیگر چیزی جلو دار آنان ، درخطا کاریها و تجاوزگریهای اجتماعی نخواهد بود. اینجاست که اسلام حتی به صرف دیدن اتفاقی این گناه ، از سوی معدودی افراد، نه تنها آنان را به گزارش وشهادت دادن در دادگاه تشویق نمی کند ، بلکه به پوشاندن آن، ترغیب می نماید، تا جایی که غیبت از معصیت کاران آبرومند را، از خود زنا پلید تر معرفی می کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: الغیبة اشد من الزنا و ان الرجل یزنی فیتوب و یتوب الله علیه و ان صاحب الغیبة لا یغفر له حتی یغفر له صاحبه .

گناه غیبت بدتر و شدیدتر از زناست زیرا زنا کننده اگر توبه کند خداوند او را می آمرزد، لکن غیبت کننده را نمی آمرزد مگر شخص غیبت شده او را ببخشد.

(گناهان کبیره.ج2.ص291 به نقل از کتاب مکاسب)

ممکن است سوالی به ذهن آید که آیا باید این معدود افراد ، در مقابل گناهی که شاهد بوده اند بی تفاوت بمانند؟ در پاسخ باید گفت خیر، در چنین مواردی ، تنها توصیه ی اسلام برای شاهدین و مطلعین ، نهی ازمنکرگناه کاران ، آن هم با رعایت شروط ، می باشد ، شاید که با وجود زمینه ی مناسب، متحول شده ، و زندگی سالمی را آغاز نمایند .

اما اگرزناکار، با انجام زنای علنی ، بی پروایی و بی بندوباری خود را به نمایش بگذارد ، یا با بی شرمی تمام ، به زنان تجاوز نموده و با تحت فشار قرار دادن آنان ،خود را ارضا نماید ، برخورد با وی ، لزومی عقلی و شرعی می یابد.

ثانیا : اگرچه بر اساس آموزه های دین ، بار گناه هیچ انسانی بر دوش دیگری سنگینی نمی نماید و نباید در تعاملات اجتماعی ، پلیدی گناه کسی را به دیگران تسری داد :

...ولا تکسب کل نفس الا علیها ولا تزر وازرة وزر اخری.... کسی جز بر خویشتن نیاندوزد ، وهیچ باربری باردیگری را به دوش نکشد.

(سوره ی انعام - ایه 166)

اما متاسفانه ،در بین عامه ی مردم ، آثار وتبعات این گناه ، علاوه بر خود مجرم ، دامن گیر خانواده ی وی نیز شده و آنان را هم ، از ادامه ی زندگی متداول و معمول ، در جامعه ، باز می دارد. سراغ دارم دخترانی را که ، به خاطر بدنامی یکی از اعضای خانواده ، شانس ازدواج را به طور کلی از دست داده اند، یا برادرانی که ،از ازدواج با دختران دلخواه خود محروم شده ، یا به خاطربی اعتمادی عمومی نسبت به کل خانواده ، از داشتن شغلی مناسب بازمانده اند ، در حالی که خود در این میان هیچ گناهی نداشته اند.

ثالثا: اگرچه ، اسلام تلاش می کند تا با اعمال تنبیه های سخت ، جامعه را از پلیدیها وآلودگی های فراگیرپاک نگاه دارد ، اما از طرفی نگران است که نکند این مسئله ، به مستمسکی برای انتقام جوییهای شخصی بدل شود ، که در این بین ، عده ای بخواهند با وارد نمودن افترا و تهمت به انسانهای پاکدامن ، علاوه بر رسیدن به خواسته های شیطانی خویش ، فضای جامعه را مسموم و دچارغبار نا امنی نمایند .

                                

برای نمونه می توانم به ماجرای حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا در قران اشاره کنم که چگونه وقتی ، زنی هوس باز ، پی در پی ، با امتناع جوانی پاک دامن مواجه می شود ، در نهایت ، با تهمت زدن ، موجب آزار و به زندان افتادن چندین وچند ساله ی وی می گردد .                 

مثال دوم حادثه ای است ازدوران امیرالمومنین علی علیه السلام که برای شما نقل می کنم :

***درعصر حکومت عمر، دختری به نام صفیه شیفته ی جوانی از انصار شد، تا جایی که ، بارها خود را به وی عرضه نمود، اما آن جوان با تقوا ، تحت تاثیر و سوسه های او قرار نگرفت. امتناع جوان باعث کینه ی دختر شد .برای همین تصمیم گرفت تا با اجرای نقشه ای شیطانی از وی انتقام بگیرد.سفیده ی تخم مرغی را به لباس و رانهای خود مالید ، سپس با گریه و فریاد وارد مسجد شد و درحضورعمرو دیگرمسلمانان از جوان طرح شکایت نمود که : او راه مرا بسته و پرده ی عفتم را دریده و مرا رسوای بین فامیل و مردم نموده است و این هم اثر نطفه ی اوست.

عمر از زنان خواست تا او را بررسی کنند ، و آنان گفته ی دختر راتایید کردند. عمرتصمیم گرفت تا جوان را مجازات نماید، اما او تضرع می کرد ومی گفت : درمورد من شتاب نکن ، به خدا من چنین کاری نکرده ام و حتی قصد چنین کاری نداشتم. این زن بارها می خواست که با من رابطه برقرار کند، اما من عفتم را حفظ نمودم.

در این هنگام ، عمرازامیرالمومنین علیه السلام استمداد کرد و نظر ایشان را جویا شد.

حضرت فرمود تا آب جوش تهیه کنند. آب جوش را بر روی لباس ریخت در نتیجه سفیده ها جمع شد و توده ی سفیدی را تشکیل داد.حضرت آن را بویید و بوی تخم مرغ از آن استشمام کرد.( درروایت دیگری است از دو نفرخواست تا آن را چشیده و امتحان نمایند که آنها هم تخم مرغ بودنش را تایید کردند ) پس حضرت با صفیه به گفتگو پرداخت و به شدت او را از منکر نهی نمود ، تا سرانجام ، به خیانت خود اعتراف کرد و در نتیجه جوان تبرئه شد و از تحمل مجازات و رسوایی رهایی یافت. (قضاوتهای حضرت علی ص95 به نقل از الغدیر.ج6.ص26)

ممکن است گفته شود که اگر یک نفر بتواند تهمت بزند ، چهار نفر یا حتی بیشترهم می توانند چنین کنند ،پس عملا راهکار اسلام دارای نقص می باشد .

باید بگویم شرط عدالت در شهود به همین دلیل در اسلام از اهمیتی ویژه برخوردار است ، تا احتمال خطا ، را تا حد امکان به صفر نزدیک نماید. به گونه ای که تنها به سخن انسانهای صادق و متشرعی که از وجاهت اجتماعی برخوردارند و از آنها دروغ یا گناهی علنی ، مشاهده نگردیده ترتیب اثرداده می شود و کلام افراد معمولی کوچه و بازار، با پیشینه ای منفی یا نامعلوم ، مورد توجه قرار نمی گیرد ، با این حال، و با وجود چهار شاهد عادل ، باز هم قاضی موظف است ، موضوع را، دقیقا بررسی نماید تا هیچ شک و شبهه ای در صداقت مدعا ، باقی نماند .

منتظر بقیه ی پاسخ در پست بعدی باشید.


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زنا و سنگسار 7 : تسامح در عین درایت
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •